نقش حِرَف یاورانه در پیشگیری، کاهش و کنترل بیماری کرونا (بخش اول: نظام پزشکی و قدرت)
نویسنده: دکتر سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دکتری جامعه شناسی
بیماری کرونا از جمله مسائل اجتماعی بوده که از چند ماه پیش جامعه را درگیر خود ساخته است. تاکنون مباحث و دیدگاههای متعددی پیرامون این بیماری توسط صاحب نظران و کارشناسان ارائه شده و راهکارهای گوناگونی نیز جهت کاهش و کنترل آن تجویز گردیده است. پزشکان، روانشناسان، جامعه شناسان، نظامیان، افراد مذهبی، سیاسیون، قانونگذاران و … از دیدگاه خاص خود به تعریف و تبیین آن پرداختهاند. با این وجود برخی از این گفتمانها در فضای جامعه از نفوذ و سلطه بیشتری برخوردار بوده و تاکنون مجال کمتری برای طرح و ظهور سایر گفتمان ها فراهم شده است که این موضوع می تواند با توجه به ماهیت چند بعدی بیماری کرونا آثار، تبعات و پیامدهای اجتماعی، روانشناختی، بیولوژیک، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی متعدد و اغلب ناخوشایندی را ایجاد نماید، زیرا هنگامی که یکی از این گفتمان ها غالب باشد منجر به نوعی هژمونی یا سلطه خواهد شد و سایر گفتمان های سازنده ای که می توانند در کاهش و کنترل بیماری موثر باشند به حاشیه می کشاند. هر چند در طرح موضوع حاضر به نقد رویکرد پزشکی پرداخته نخواهد شد و بیشتر هدف این است که به صورت اجمال به اثرات و پیامدهای آن اشاره شده که در یادداشت های آتی پیشنهاداتی جهت بررسی سایر گفتمان ها و اهمیت نقش آنها پرداخته شود.
امروزه دانش پزشکی در بسیاری از حوزه ها و مسائل نظیر زندگی، مرگ، رفاه و جامعه رشد قابل توجهی داشته و با گسترش دامنه و ابعاد آن با نظام سیاست و قدرت پیوند خورده است. به این ترتیب مسائلی که دارای ماهیت اجتماعی هستند به تسخیر دانش پزشکی درآمده اند. این روند منجر به پزشکی شدن مسائل اجتماعی و افزایش کنترل گری پزشکی بر این مسائل گردید. چنین شرایطی در نهایت پزشکان را در جامعه به طبقه متمایزی تبدیل کرد و منجر به گسترش نابرابری های اجتماعی نیز شد. البته خدا انگاری نقش پزشکان و کسب چنین جایگاهی ناشی از قدرت و اقتداری بود که به پزشکان تفویض شد و لذا به عنوان یک حرفه مسلط و مقتدر از طرف نظام سیاست به رسمیت شناخته شدند. به قول روانپزشک معروف توماس سسز، پزشکی جایگزین خداشناسی شد، با این وجود طی چند سال اخیر و با افول گفتمان پزشکی نقش شرکت های بزرگ داروسازی، بیمه ها و داروخانه ها گسترش یافته است.
اما آنچه که امروزه باعث نگرانی شده است پیوند دانش پزشکی با نهاد قدرت و سیاست است که منجر به استیلای بیش از پیش آن در جامعه گردید و تبدیل به معیاری برای خوب و بد نگریستن رفتار انسان ها شد. امروزه دانش پزشکی تبدیل به صنعت بزرگی شده است که مسیر را برای فروش کالا و خدمات شرکت های داروسازی باز کرده است؛ به عنوان مثال در مورد بیماری کرونا بسیاری از این شرکت ها توانستند که داروهای ضد عفونی کننده، ژل، الکل، ماسک و … را با قیمت بالا به فروش رسانده و به سود قابل توجهی دست یابند. علاوه بر این با تولید باورهای جدید در حوزه بهداشت و درمان و ارایه تعریف خاص بیولوژیک از مراقبت، شرایط جدیدی برای سودآوری و کسب درآمد فراهم نموده است. موضوع قابل توجه رشد بازارهای مصرف و غیر قانونی پیرامون فروش کالا و داروهاست که در نتیجه منجر به ایجاد بازار سیاه برای مصرف کالاهای پزشکی در زمینه بیماری کرونا گردیده است.
تسلط گفتمان پزشکی در مدیریت بیماری کرونا که با تائید و اقتدارافزایی نظام قدرت به دست آمده است منجر به پیامدهای متعددی می شود؛ به عنوان مثال کنترل اجتماعی پزشکی را در جامعه بیشتر نموده و دانش پزشکی را تبدیل به معیاری برای درستی یا نادرستی پدیده ها می نماید. بیماری کرونا را تبدیل به یک مسئله فردی نموده و راه حل آن را در دستورالعمل های پزشکی مبنی بر خود مراقبتی و شستن دست و صورت تقلیل می دهد، لذا در این فرایند مقصر بروز مشکل «فرد» در نظر گرفته می شود و عوامل زمینه ساز مصون از خطا و اشتباه خواهند بود. همین امر باعث می شود که از درک عوامل زمینه ای، آشکار و پنهان بیماری کرونا و تاثیرات آن غفلت شود. در نهایت تسلط رویکرد پزشکی مصرفگرایی را در جامعه افزایش خواهد داد و مسیر را برای رشد بازارهای سرمایه کالاهای پزشکی هموار خواهد ساخت. دانش پزشکی بدون تائید نظام قدرت به چنین جایگاهی دست نمی یابد. دانش پزشکی در پرداختن به مفاهیمی نظیر ریشه های روانی – اجتماعی بروز بیماری ها، انگ زدایی از بیماران کرونایی، اثرات اقتصادی، اجتماعی و شکاف های طبقاتی ایجاد کننده بیماری کرونا، تشدید نابرابری ها و … ناتوان است.
نکته حایز اهمیت دیگر این است که در مدیریت بحران کرونا عمدتاً از پزشکان یا رشتههای پیراپزشکی استفاده شده است. علیرغم پیامدهای جدی روانی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی بیماری کرونا کمتر از دیدگاه جامعه شناسان، مددکاران اجتماعی، روانشناسان و وکلا استفاده شده است. در حالیکه جامعه دارای ظرفیت های بالقوه بسیاری زیادی از سمن ها، منابع اجتماعی و انسانی متعددی است که با مدیریت درست می توان به کاهش و کنترل آن امید داشت. آنچه که در حال حاضر شاهد هستیم نوعی آشفتگی در مدیریت این بیماری هستیم. چنین تجربه ناخوشایندی را در سایر بحران ها نظیر سیل، زلزله و … نیز داشتیم.
بیماری کرونا نیز همانند سایر بیماری ها مولفه های اجتماعی متعددی دارد که ضروری است در سطوح بالای نظام تصمیم گیری و سطوح میانی و خرد به این مولفه ها و منابع توجه ویژه شود. به نظر می رسد که بی توجهی به این عوامل منجر به درمان تک بعدی و ناقص بیماری می شود و مشکلات عمده ای را ایجاد خواهد نمود. در یادداشت های آتی به زمینه ها، آثار و پیامدهای اجتماعی بیماری کرونا از جمله انگ زدایی پرداخته خواهد شد.
ذکر این نکته در پایان این یادداشت لازم به نظر می رسد که پزشکی شدن دارای آثار و پیامدهای مثبتی نیز در مدیریت، کاهش و کنترل آثار بیماری کرونا بوده است که منجر به نجات بسیاری از افراد گردید.